• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

سیگارِ ته دیگ شده

دوشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ ق.ظ

سیگار میکشید. یه روز که قایم شده بودم زیر پارچه گل گلی که به سینک ظرفشویی بسته بود و میخواستم اونجا دستشویی کنم تا خدا پیدام کنه، دیدم. اینکه من جای چشم گذاشتنش تو اسمون رو نمیدونم و نمی تونم سک سک کنم قبل پیدا کردنم هم دیگه مهم نبود. اخه دیگه قبول کردم خدا خداست و از همه بهتر. ولی یه بار میخواستم ببینمش لااقل. از معلممون شنیده بودم خدا وقتی کار بد کنی میبینتت و مچتو میگیره.  پرسیدم حتی اگر زیر پتو باشیم؟ گف حتی اگر زیر پتو باشید. قبلش اخه هرچی صداش زدم بیاد ببینمش نیومد. منم گفتم پس کار بد کنم تا ببینتم و بیاد دستمو بگیره. اها داشتم مامانمو میگفتم. دیدم سیگارو برد جلو و با اتیش گاز روشن کرد. پریدم بیرون و گفتم نمیذارم توجه خدا رو تو بگیری. مال خودمه. مامانم وحشت کرد. فک میکرد مدرسم. عقب عقب رفت و خورد به گاز. سرش جای قابلمه رف رو شعله. سیگارش افتاد رو سینه اش. مامان سوخت و ته گرفت و ته دیگ شد. من فقط یه جا وایساده بودم نگاش میکردم. تا ابد نگاش میکردم. تا ابد خدا نیومد.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۷
~ فو فا نو ~