• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

دستان و چشمانمان را خوب با اب و صابون بشوییم!

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۳۵ ب.ظ
به دنیاکه میای یه عینک میذارن روچشمت میگن بااین ببین دنیا رو وگرنه درست نمیفهمیش.غلط میبینیش. عینک نشونم میداد اعتماد بنفس ندارم و خجالتیم چون نمیتونستم تو مدرسه درس شفاهی جواب بدم یا کنفرانس بدم یا کلا با کسی درست حرف بزنم و... ولی ب مرور فهمیدم مشکلم تکلم زبانی و جا دادن حرفا تو کلماته. سخت بودن فکر رو درجا جمع و جور کردنه جوری که از نتیجش راضی باشم. یاد نیومدنه. مشکلم اینه که اون ادمامث من نیستن براهمین نمیدونم چجور بایدحرف بزنم که اوکی باشه.مشکلم دوس نداشتن و بیهوده بودن اون موقعیت برامه.که اتفاقا مث چی اعتماد به نفس دارم و فک میکنم کارام درست و طبیعیه در زمان خودش و اگر راهم عوضم شه به چشم رشد میبینمش. که هیچوقت پشیمون نمیشم.صرفا اگر اسیبی زدم ناراحت میشم. عینک میگف اجتماعی نیستم. فهمیدم اگر موضوع مورد علاقم باشه خیلیم خوب اجتماعیم. مثلا انقد ور میزنم طرف خسته شه. میگف درون گرایی ولی من فقط به خاطر جور نبودن شرایط تو خودم میریزم چیزی رو و تنهایی زندگی میکنم وگرنه موتور فکر و ایده هام انگار همیشه با در ارتباط بودن با چیزای دیگه روشن میشه و ولم کنم میخوام بپرم تو دل جامعه انگار. که میتونم کارای خلیانه ای جلوی بقیه کنم حتی و اهل این چیزام. فقط نمیکنم چون حوصله واکنشاشونو ندارم. که مطابق میلم نیس. فکر میکردم مثل بقیه ام. میخواستم چیزایی که برام مفید بودو به بقیه هم یاد بدم تا مثلا زندگیشون بهتر شه. تهش دیدم کلا هرکی خودشه فقط. دست شستم. عینکمو شکستم.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۴
~ فو فا نو ~