نگرانِ نگرانیشم شد و بش گف نگهدار. فوقش اینه فلان و فلان و فلان میشه، هوم؟ و به درک که میشه!
۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۵:۱۳
نگرانِ نگرانیشم شد و بش گف نگهدار. فوقش اینه فلان و فلان و فلان میشه، هوم؟ و به درک که میشه!
امروز روز سومه که شین نیست و این اصولا بعیده ازش...
دارم فک میکنم اگه دیگه نیاد دنیای بعد اون چطور میتونه باشه... به خاطره هاش...
+ اومد :دی
میخواستم به طور تمثیلی بهش بگم نمیشه با بازی بازی کردن زبون با غذای لای دندون گیر کرده، اون رو دراورد؛ نیاز به وسایلی داری که تیز باشن. و همینجور که ناخوداگاه با زبونم با غذای باقی مونده لای دندونم بازی بازی می کردم تا جمله بندی حرفم رو مرتب کنم، احساس حجم سبزی که خورده بودم روی زبونم، دهنم رو که برای گفتن اینا باز شده بود رو بست.