• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

ناراحتم. زن افغان همسایمون تو بوشهر مشکل جسمی داره و پولی که برا کمک میخواد گویا فقط دو سه میلیونه ولی کسی بش کمک نمیکنه هرچی بابام به این و اون میگه. یا کلا نمیخواد پول بده یا میگن اول شیعه بعد سنی و ... البته من مث گذشته نیستم ک فقط بخوام کمک کنم به همه برا همین ناراحت باشم. خصوصا ک مشکلات جسمی و پولی بقیه در حالت عادی رو من تاثیر خاصی ندارن به اون شکل. میخوام بگم الان ینی یه جور بخصوصی ناراحتم چون اوشون برام خاصه. چون یکبار یک محبتی به من چندین سال پیش کرد که هیچوقت یادم نرفته. که از اون مدلا بود که دوس داشتم. که دوس داشتم یه روز یه کاری براش بکنم. یکدفعه برا بابام یه شارژ پنج تومنی ریختم تا باش میخواس راجع به همین مشکلاش حرف بزنه ولی کافی نیس. دارم فک میکنم کاش اون موقع میفهمیدم. یادم نی البته میدونستم یا نه؟ اگرم میدونستم لابد حس الانو نداشتم. ولی الان ک واقعا میبینم هییییچکی کمک نمیکنه ناراحتم ک کاش اون دومیلیون که از فروش لپ تاپ و پولی ک از قبل داشتمو ورداشتم دادم گوشی خریدم کاش میدادم به این... اخه من ک فعلا لازمم نداشتم ب طور ضروری گوشی. بهترم درس میخوندم اینجوری لابد و تا سال بعدم ک لازمم بود بالاخره یه چیزی میشد دیگه.

محبتش میدونین چی بود؟ من یه بار بیمارستان عمل داشتم چن سال پیش. همون روز مورد داشتیم کسی ک بدی در حقش نکردم و فقط میخواستم با فلانی اشتیشون بدم چون دلیل قهرشون ب نظرم الکی بود تهش اس ام اس داد گف دوستیمون تموم. دقیق یادم نی. ب هرحال چون طرف اونو نگرفتم و طرف هردوشونو داشتم ناراضی بود. ینی میخوام بگم دوست ادم اینجوری بود تو همچین روزی بعد ولی اومدم خونه دیدم این خانوم با اینکه پول نداره و با من صنمی نداشت وقتی فهمید بیمارستان بودم برا من از بابام چن تا رانی خرید گف بده به دخترت :( ادم قشنگ :( 

۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۷ ، ۱۴:۵۱
~ فو فا نو ~