• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

آن ها یعنی من

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ

 - خب حالا بگو ببینم یاد گرفتی یا نه؟

پسرک به معلم نگاه میکند و می گوید: من یعنی تو، تو یعنی شما، شمام یعنی ما، مام ینی ان ها، آن هام ینی من. منم یعنی او.

معلم دستانش را روی سر خودش میزند: فردا به مامانت بگو بیاد.

پسرک احساسِ کلافگی معلم را حس میکند و سرش را زیر می اندازد و میگوید باشه.

پسرها به پسرک اشاره میکنند و ریز ریز میخندند. پسرک نگاهشان میکند و میگوید:

اخه خانم ما نمیفهمیم من و تو و او و شما و آن ها ینی چی هرکار میکنیم. مگه هممون ما نیستیم؟ چرا من دارن بم میخندن؟ چرا من دعوام میکنه؟ چرا ان ها هیچی نمیفهمه؟

معلم دستانش را جلوی صورتش میگیرد و میگوید: برو از کلاس بیرون. مغزم نمیکشه دیگه.

پسرها بلندتر میخندند.

پسرک در را باز میکند و از کلاس بیرون میرود و به در تکیه میدهد و به سمت پایین سرمیخورد. تشنه شده است و فکر میکند شاید خوب شود در کلاس را باز کند و گردن تک تک بچه ها و معلم را گاز بزند و خونشان را بخورد ولی از فکرِ اسیب به خودش پشیمان میشود. دستِ خودش را مثل شیشه ی شیر در دستش میگیرد و میخواهد آن را گاز بزند تا خون خودش را بخورد که یکباره نگاهش به قطرات خونی که جلویش ریخته شده می افتد. بلند میشود و ان را دنبال میکند و دنبال میکند تا به پسربچه ای که پشتش به اوست میرسد. جلو میرود و با دست بر روی شانه اش میزند. پسرک برمیگرد. انگار که ایینه باشد خودش است. چشم هایش گشاد میشود و چن قدم به عقب برمیگردد. همه جا شده او، آنها، ما. پسرک دستش را در دهان او میکند و میگوید بخور. پسر میخورد و میخورد. خودش به خودش لبخند میزند و میگوید حالا برو، هر وقت دوس داشتی و خون خواستی بیا. پسر میدود و دور میشود. حین دویدن برمیگردد و عقب را نگاه میکند. خودش دستانش را برایش تکان میدهد. به کلاس برمیگردد. من ها نشسته اند و منِ قد بلند هم در حال درس دادن به آن هاست. دستانش را از حالت طبیعی درازتر میکند تا همه ی من ها را در آن جا دهد. وقتی همه شان را جا میدهد میگوید: شماها رو دوس دارم. منی که قدش از همه بلندتر است میگوید: اها حالا شد، بالاخره درست گفتی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۰۸
~ فو فا نو ~

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی