• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

از اونجا که توییتر حسابی خودمو خالی کردم از اتفاقات چن ماه اخیر ایران چیزی نمیگم و فقط حالا که حالم بهتره یه راست میرم سر اصل مطلب؛ میخوام به طور جدی دوباره بنویسم. موضوعش هم با اتفاق امروز که بهونه اخرو دستم داد شروع میکنم: عینک.


امروز که بعد از مدت ها تاری دید و اذیت شدن بالاخره عینکم دستم رسید و گذاشتمش جلو چشمام، در عین اینکه داشتم همه چی رو واضح میدیدم، حس میکردم بدتر از گذشته چیزی رو نمیبینم و چشمام ضعیفه! چون باید تا تهش یه چیز اضافی به خودت وصل کنی، ولی تهشم فقط بتونی دنیای کسل کننده هر روزو بهتر ببینی و نه چیز شگفت انگیز و اضافی دیگه ای، خب میخوام هیچوقت نبینمش اصن🗿

میشه گفت اینجوریه که وقتی دورو تار ببینی مجبور نیستی به کسایی که ازت دورن توجه کنی، وقتی نزدیکو تار ببینی مجبور نیستی به ادمایی که خوشت نمیاد نزدیک شی! کلا مجبور نیستی همش به دستورای مزخرف بقیه که باعث تحقیرته گوش بدی، مجبور نیستی ببینی اشیا و حتی ادما همیشه فقط یه شکل و ساکنن و هیچ اتفاق شگفت انگیز و جالبی قرار نیس بیوفته، مجبور نیستی ببینی انقد از ناسا و فضا میگن که شگفت انگیزه ولی تهش مریخ یه تپه خاکه فقط، مجبور نیستی ببینی همه هر روز به هم ظلم میکنن، ختم کلام مجبور نیستی کلی چیز ناخوشایندو ببینی، برا همین همون ادم چیزی رو نبینه و خودش همه چیزو متفاوت یا عمیق تر تصور و درک کنه جالب تره، مثلا کلی تخیل واسه خودش بسازه یا چیزا رو عمیق تر درک کنه جای فقط ظاهرشون دیگه، برا همینه بنظرم افراد معلول برعکس چیزی فراتر از ما دارن برعکس تصور که گفته میشه نقص دارن. اونا اولش مجبورن یه مدل دیگه زندگی کنن که ما نمیکنیم، ولی اگر به چیزی که هستن دل بدن، خیلی محتمله بتونن زندگی ای بهتر از ما برای خودشون بسازن.


اهنگ مرتبط و تصاویر مربوط به انیمه ای هست که دختر ماجرا توش نابینا بود (دو نفر از بچه هام میگفتن شبیه منه): https://youtu.be/6lFrbnoOua4


پ.ن: باید از دست مامانم که مث زامبیا حمله میکنه اگر ببینه بیداره فرار کنن برا همین فعلا خیلی طول و کشش ندادم یا بخوام سعی کنم قشنگ تر بشه🗿 البته شاید خیلیم کلا نتونم ولی بهرحال هرچیزی باید از جایی شروع شه، دیگه نمیخوام بترسم و بخاطر ترس حتی بی مصرف شم بدتر و چیزا جور دیگه ای بدتر شه. ترس نهایتا برای محافظت از چیزیه، وقتی نتونی محافظت کنی و بدتر از دستت بره، چه فایده؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۱ ، ۰۵:۰۳
~ فو فا نو ~