• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

پاشون رو هم تو سن گذاشتن تازه :دی

جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۱۵ ق.ظ
واااای =)))) همه خواب بودن زنداییم تازه اومده بود بخوابه بعد داش میگف خانم ش چ خرخری میکنه. همون لحظه حالا داش خرخر میکرد و خواب بودا یهو گف کی؟ من؟ خخخخخ وای ینی من و زندایی پکیدیم. بعدم هی میپرسه بلند بود یا کوتاه؟ فک کنم منظورش زمان کشیدنش بود :/ :دی بعد از اوور الان هرچی صداش میکنه مگه بلند میشه؟ :)) بعد چن بار صدا زدن یهو از خواب پریده هی هم میپرسه ساعت چنده؟ :/ :دی کلا موجود بامزه ایس :/ :دی مثلا کوپن غذا رو چسبونده بود رو پیشونیش حتی تو غذاخوری واینا! خلاصه از من و غراله هم جلف تره گمونم :))))
پ.ن: شاید یه کوچولو اغراق داشته باشه چون من دقیق یادم نمیمونه ولی کلیتش همینه دقیقا:دی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۱۱
~ فو فا نو ~