• .

°

• .

°

• .

اینجا یک Magician زندگی میکند وچیزهایی که با چشم دیده نمی شوند را مینویسد تا قابل دیدن شوند!

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

بگو فاطمه، انگار که میخوای بگی من توی زمین وجود دارم، توی ایران، جنوب، توی اون خونه ی قدیمی که هیچ اتاقی برای خودم نداشتم، که دریا داشت، گرما داشت، پاییز نداشت، بهم این اسمو دادن. که الان توی شهری که به شمال نزدیک تره، کوچک تره ولی اتاق دارم، کوه داره، سرما داره، پاییز داره هستم هم، فاطمه ام. که با فاطمه جاهای مختلفی میرم.
بگو فاطمه که بدونم اسیرم ولی در عین حال ازادم. که پیدام ولی گمم. که بی اسم نیستم. که از زندگی که الان دارم ازاد نیستم.
بگو فاطمه که بدونم تو زمین، اسم دارها باید خودشون برن دنبال چیزی که میخوان. که بسازنش. که از اسمون نمیاد. که به اسمون برم.
بگو فاطمه که یادم بیفته فوفانو ام؛ ولی قبل ترش یادم باشه که فاطمه ام.
بگو فاطمه...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۷ ، ۰۴:۰۴
~ فو فا نو ~

من نشسته بودم. او اومد. جا نبود. ن رو گذاشتم پایین. و رو گذاشت پایین. شدیم ما. حالا کنار هم جامون میشد!

--------------

من نشسته بودم. تو اومدی نشستی پیشم. کسل شدیم. ن مو گذاشتم کنار. و تو گذاشتی کنار. شدیم مت. اسکل، احمق، رها، آزاد. انقدر ازاد که نمیدونستیم چکار کنیم. مداد دست گرفتیم و پ رو از پرواز و ت رو از هزاران هزار تو گرفتیم و یه پت با هزاران هزار تو کشیدیم. پت بلند شد وایساد. خندیدیم. حالا اسیر چیزی بودیم ولی خندیدیم. چرخ خوردیم و خلاف عادت زندگی کردیم. کارخرابی کردیم و خندیدیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۰۱:۱۶
~ فو فا نو ~
اَس خَر، اصغر
اَس قَر، اصغر
اِس بُرد، اصغر
اَس قِر، اصغر
اَس اِس، اصغر
اَس غُر، اصغر
اُس کُل، اصغر
پ.ن: و اینگونه بود که ما قالبی جدید برای شعر سرودن ساختیم :))
پ.پ.ن: حال تحلیل این شعر زیبا را میخوانیم: در بیت اول ک اصغر است خر! در بیت دوم اصغر قهر کرده که بش گفتیم خر. در سومی استقلال بش خبر میرسه که برده و در چهارمی به این مناسبت قر میده. در پنجمی اسهال میشه و در ششمی شروع میکنه غر زدن به این مناسبت. اخرش هم به طرزی هنرمندانه مث اولش با توهین تموم میکنیم و به اصغر اجازه نمیدیم دوباره قهر کنه ;))
پ.پ.پ.ن: از خر و اسکل و اصغر از همین تریبون معذرت میخوام :| :))
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۷ ، ۰۰:۵۸
~ فو فا نو ~
بچه: عمو رفتی بیرون کلباسم بخر.
عمو: چیییی؟! کل عباسو* بخرم؟ یا کله عباس؟** یا کله عباس؟*** داش این بچت چی میگه؟
بابا، داداش: =))
* کربلایی عباس
** کله کربلایی عباس
*** کله پاچه ی کربلایی عباس
۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۳:۱۰
~ فو فا نو ~
یه کتاب باید با این نام چاپ کنم که همه صفحه هاش قهوه ای باشه بدون هیچ نوشته :| :))
خیلی خوشحال و شاد و خندان از پیشنهاد نشاسته نطلبیده مامان، فک کردم مراد گرفتم و نشونه ای هست برای اینکه بدونیم دنیا هنوز قشنگیاشو داره و اینا. بعد همینجور چشم قلبی منتظر بودم عملیاتی که اول انجام میده تا نشاسته گوله گوله نشه تو ابجوش تموم شه که با ورداشتن فلاسک گفت: عه! اب جوش نداریم مثکه! :|
پ.ن: البته داشتم فک میکردم میشه تو صفحه ی قهوه ای اول یه نقطه سبز گذاشت که هر صفحه که میره جلو بزرگ تر شه یا صفحه آخر برگ هایی تعبیه شه که مث درخت شه یا مثلا جوونه یه گیاه تعبیه شه که بشه تو همون بکاریش :/
پ.پ.ن: از قهوه چی درمیاد؟ بی خوابی؟ یه چی تو مایه های صبح شده این شب؟ D:
پ.پ.پ.ن: یک نکته جالب اینه که پی پی اگر در نظر بگیریمش از مشتی ماده مختلف تشکیل شده دیگه؟ که اصلش غذا بوده و به عبارتی زندگی بخش و خوشمزه احتمالا. و اگر شانس اینجور باشه میشه همون حکمت یه جورایی D:
پ.پ.پ.پ.ن: یادمون نره پی پی کوده :دی یادی کنیم از فیلم مریخی که باش خودشو نجات داد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۰۱:۱۱
~ فو فا نو ~